سایت جـامع آستـان وصـال شامل بـخش های شعر , روایت تـاریخی , آمـوزش مداحی , کتـاب , شعـر و مقـتل , آمـوزش قرآن شهید و شهادت , نرم افزارهای مذهبی , رسانه صوتی و تصویری , احادیث , منویـات بزرگان...

زبانحال حضرت زینب سلام الله علیها در هنگام وفات

شاعر : سید حمید رضا برقعی
نوع شعر : مرثیه
وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن
قالب شعر : چهارپاره

یکسال میشود که تو هم پر کشیـده‌ای           من هم به سوگ پر زدن تو نشسته‌ام
شـایـد به جـا نـیـاوری‌ام آشـنــای من           می‌بینی از فراق تو خیلی شکـستـه‌ام


***
چون آفـتـاب بر لب بـامـم که مثل تو           مانده به زیرصورت خورشید پیکرم
ای تشنه لب به یاد ترک‌های لعـل تو           لب تشنه مانده‌ام به نـفـسـهای آخــرم

***
بی تو تمام باغ تو رنگ خزان گرفت           بی تـو پـری برای پـریـدن نمانده بود
صحرای داغ ، پای برهنه ، لباس خشک           نایـی دگـر بـرای دویـدن نـمـانده بـود

***
چندی است رفته قوت دیدن ز دیده‌ام           بنگربه راه رفتن خواهر که دیدنی است
دارم هـنـوز بر تـنـم از آن مسـافـرت          یک باغ پر بنفشه برادر که دیدنی است

***
دل پـاره پـاره از همـۀ طعـنـه‌هایشان          پـایـم هـنـوز آبـلـه دار از شـتــابــهــا
جا خوش نموده بر بـدنم جای سلسله           ردی است بر تـمـام تـنـم از طنـابهـا

***
پیراهنی که خون تو آغـشـته اش بود           هرگز نَشُسته‌ام نرود عطر و بوی تو
دارم هنوز با خودم از کوچه‌های شام           سنگی که خورد بر سر نیزه به روی تو

نقد و بررسی